تبیین کلی جایگاه محله و نقش آن در فرآیند مداخلات پیشگیری از مصرف مواد در مقدمه بحث شده است. پس از آن به تفکیک در مورد مخاطرات چهار گروه اصلی طبقهبندی برنامههای متمرکز بر محله شامل زمینههای حاکمیتی و عمومی، زمینههای محلهای، زمینههای مدیریتی و ویژگیهای مربوط به برنامههای پیشگیری از اعتیاد صحبت شده و موارد جزئيتر در حوزههای فرآیند، پایداری برنامه، شیوههای مدیریت، تأمین و هزینه کرد منابع، سازمان های اجتماع محور، ویژگیهای تسهیلگران، ارزشیابی و اصلاح برنامه ها، سیاست های کلان و مفهوم داوطلبی ذکر شده است. مدیریت و برنامه ریزی مناسب و برازنده برای محلات، توانمندسازی و تسهیل مشارکت مورد بحث قرار گرفته است. در نهایت پیشنهادهایی برای گذر از این مخاطرات و پیروزی بر نقاط ضعف مطرح شده است. این مقاله توجه بیشتری به طبقهبندی چالش ها داشته و فهرست ارائه شده توسط آن بخشی از این چالش ها است.
مقدمه
آمارهاي منتشر شده از افزايش تعداد مصرف کنندگان مواد در کشور حکايت ميکند (ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1390). گرچه اين افزايش نسبت به رشد جمعيت و تعداد افراد در معرض خطر به کل جمعيت ممكن است نگراني کمتري ايجاد کند، اما وجود چند عامل مانع ايجاد احساس آرامش نسبي خواهد شد؛ اول اينکه برآوردهاي متفاوتي توسط مراجع و پژوهش هاي مختلف ارائه شده است، دوم اينکه پژوهش هاي ملي و رسمي نشان دهنده کاهش سن شروع مصرف مواد است (نارنجيها، 1386)، سوم اينکه عوارض ناشي از مصرف مواد به ويژه مواد غيرسنتي در حال افزايش است (ناصحي، 1392) و چهارم اينکه نرخ شيوع در جهان ثابت است (دفتر کنترل جرم و مواد سازمان ملل متحد، 2010). معناي اين سخن، کاهش شيوع مصرف مواد در برخي کشورهاست و کشورهاي ديگر با افزايش شيوع مصرف اين ثبات را حفظ ميکنند. پنجم اينکه مردم آن را به عنوان يک پديده غيرقابل پذيرش تلقي ميکنند. بنابراين، برنامه ريزي براي کاهش بروز و شيوع اعتياد و مصرف مواد از اولويت هاي جامعه خواهد بود، زيرا بروز، شدت و آسيب هاي آن در حال افزايش است. در عين حال، اعتياد بخش نسبتاً قابل رؤيت از گسترش زمينههاي آسيب زا و کمبود عوامل محافظ در برابر مخاطرات اجتماعي است. پديدههايي نظير افزايش طلاق، افزايش سن ازدواج، کاهش سرمايه اجتماعي و نظاير آن، نشانگرهاي موازي تغيير رفتار اجتماعي و احتمالاً گسترش عناصر فرهنگي کژکردار تلقي ميشوند. به منظور کنترل اين مشکل، اقدام در بسترهاي متنوع اجتماعي طراحي شده و از جمله آنها اقدامات محلهاي است.
محله: واحد يکپارچه مداخلات کوچک
از ديرباز محله به عنوان بستر محيطي- اجتماعي اعمال فرهنگ و داراي ظرفيت تغييرات فرهنگي شناخته شده است. اين ظرفيت ناشي از کارکرد و ساختار محله است. اين نوع گردهمايي منتج از ساختار روستايي تجمّع مردم است، به اين معني که بخش توليد و مصرف در هم تنيده بوده و ابزار توليد معمولاً ساده، ارزان و در دسترس است. همچنين ميزان سازگاري آداب و رسوم، آيين ها و شيوههاي تعامل افراد و محيط با ادامه حيات اعضاي جامعه باعث ايجاد، گسترش يا تغيير آنها شده است. اعتماد و ارتباط ناگزير اعضا در قالب روابط توليد و سلسله مراتب اطاعت- ناشي از وابستگي فيزيکي، عاطفي و اجتماعي به يکديگر به صورت ملموس- چرخه حيات روستا را ايجاد ميکرد.
برخي از ويژگيهاي محله عبارتند از: محله داراي سابقه تاريخي است، محله داراي فضاهاي عمومي و باز براي بروز و ظهور خلاقيت هاي فرهنگي- اجتماعي است، محله داراي نمادهاي فرهنگي- اجتماعي و محيط زيستي و زيرساخت هاي خاص خود است، امکان اعمال نظر و نظارت عمومي در محله وجود دارد، محله داراي اجتماع قانون مدار و يا ارزش مدار است و ... (فرهنگ فر و محمدي خسمي، 1386). عوامل خطر افزايش احتمال اعتياد در محله شامل فقر، فقدان تقيد و وابستگي اجتماعي، نابساماني جامعه، محروميت از حقوق شهروندي، دسترسي آسان به سيگار، الکل و مواد هستند. بازيابي هويت محلهاي و تعلق خاطر به آن از عوامل مؤثر در پيشگيري از اعتياد است (احترامي، 1392).
برنامه پيشگيری از اعتياد اجتماع محور
سابقه طراحي و اجراي نخستين برنامههاي اجتماع محور در کشور به دهه هشتاد خورشيدي باز ميگردد. در اين سالها سازمان بهزيستي کشور، اقدام به اجراي برنامههاي پيشگيري اجتماع محور از اعتياد با ديدگاههاي ارتقاي سلامت و مدلهاي محيطي- اجتماعي نمود (گزارش سازمان بهزيستي کشور، 1382). اين فعاليت ها در سه بستر اجتماع کوچک شامل محيط هاي آموزشي، محيط هاي کار و محلهها رشد و نمو کرد و در فرآيند رشد و بالندگي با مشکلات و موفقيت هايي روبهرو شد. مطالعات محدودي در خصوص دلايل اين فراز و فرودها صورت گرفته است. کمبود ادبيات اختصاصي در کشور و تغييرات رويکرد در مديريت کلان در مورد اقدامات و فعاليتهاي غيردولتي و نيز کاربرد ظاهري آن بدون حفظ اصول برنامههاي اجتماع محور و بيتوجهي به معناي مشارکت داوطلبانه در شرايط کنوني، چالش هاي مهمي بر سر راه اين برنامه ايجاد کرد، اما به موازات آن توليد ادبيات در سطح نسبتاً گسترده، ايجاد گروهي کارشناس متبحّر در اين زمينه و تدوين برنامههاي بينابيني بر اساس طيف مشارکت، دستاوردهاي انجام اين برنامه در سطح کلان و تغييرات پيشگيرانه در سطح برخي محلهها، موفقيت هاي آن در سطح محلهاي بوده است.
در حال حاضر ميتوان ادعا کرد اين برنامهها جاي خود را در بين کارشناسان، قوانين و برنامههاي کشوري باز کردهاند. همين شرايط نقاط ضعف و تهديدهاي برنامه را تاحدودي نمايان ساخته است. برنامه پيشگيري از اعتياد در محلهها به معناي انجام مداخلات جهت کاهش بروز اعتياد در يک محله است با تعريفي که پيشتر بيان شد.
ميتوان دو نگاه و روش اصلي را براي کار در محلهها معرفي نمود:
محله مجموعهاي از افراد است که در قالب نهادهايي مثل خانواده، محيط کار، مدرسه و ... کنار هم قرار گرفتهاند. از نگاهي ديگر، محله به عنوان يک ساختار واحد با حد و مرز جغرافيايي و شبکههاي اجتماعي تعريف ميشود که عناصر و نهادهاي مختلف نام برده شده، اجزاي آن هستند. در برنامههاي محله محور، قدرت اصلي در فرآيند اجتماع محور است، به اين معني که توانمندسازي طي اجراي برنامه از طريق مشارکت آگاهانه و مسئولانه در اجراي هر بخش از برنامه تقويت ميشود (همياري نيوکاسل، 2009؛ داگلاس، 2009).
در برنامههاي متمرکز بر محله ميتوان چهار مدل اصلي را تشخيص داد:
مدل اهداف منطقي: در اين الگو، اهداف مشخصي انتخاب ميشود و افراد و اجتماع جهت دستيابي به آن اهداف هماهنگ ميشوند و همکاري ميکنند؛
مدل فرآيندي: در اين الگو فرآيند مشارکت و اجراي اجزاء برنامههاي اجتماع محور مورد توجه قرار ميگيرد و تأکيد بر مسير درست فرآيند و جايگيري صحيح اجزا در جريان فرآيند است؛
مدل ارتباط انساني: تأکيد آن بر افزايش روابط انساني است که طي آن مفاهيمي نظير سرمايه اجتماعي، احساس حمايت بيشتر و نظاير آن مطرح ميشود؛
مدل سيستم باز: اجتماع کوچک به عنوان يک سيستم با ساير سيستم ها- صاحبان قدرت و منابع و شرکا- ارتباط دارد و امکان دسترسي به منابع ديگري را پيدا ميکند.
مروري بر چالشها و مشکلات برنامههاي محله محور ايران
در اين بخش به چالشهاي نظري و عملي برنامههاي پيشگيري از اعتياد با تمرکز بر محله پرداخته ميشود.
- سياست های عمومی و کلان
بخش مهمي از مشکلات و نقاط چالش برانگيز برنامههاي متمرکز بر محله، مربوط به سياست هاي کلان است. دولتها بر اساس تعهد خود به حقوق شهروندي و مباني مشارکت و رويکرد اقتدارافزايي، مسير دستيابي به پيشرفت و توسعه را انتخاب ميکنند (آزبورن، 1993، ترجمه اميني فضل الله، 1384؛ بلتز، 2002). باور به لزوم همکاري مردم براي ايجاد دنيايي بهتر، در حالتي واقعي است که عقايد آنان مورد احترام قرار گيرد (احترامي، 1390؛ سن، ترجمه نوري ناييني، 1385؛ تعاوني فني بلژين، 2014).
بر اين اساس ميتوان برخي چالش هاي برنامههاي متمرکز بر محله در پيشگيري از اعتياد را ناشي از سياست هاي کلان دانست كه بعضي از آنها عبارتند از: دشواري گردهم آمدن مردم در قالب تجمّعات محلهاي چه به دلايل امنيتي و چه به دلايل فيزيکي (مثلاً نبودن سالن اجتماعات محلي)، تعيين دستور کار از سطوح دولتي يا سازمان هاي غيردولتي مستمري بگير از دولت براي سطوح محله اي، تعيين دستور کار از سازمان هاي بين المللي بدون توجه به انتخاب مردم محلي، دشواري هاي بروکراتيک حمايت از رفتار مشارکت جويانه محلي نظير کمک هاي مالي يا تشکيلاتي براي ثبت آنها، بي توجهي به تفکيک ساختارهاي دولتي و غيردولتي محلي (نظير شوراياري و سازمانهاي اجتماع محور) از نظر قواعد و اهداف، تسهيل شکلگيري ساختارهاي محلي خدماتي به عوض ايجاد ساختارهاي محلي مشارکت جويانه (و نه در کنار آنها) و...
- زمينههای محلهای
از ديدگاه نظري ميتوان فرض کرد كه محلهها نيز شرايطي را که مناسب برنامه پيشگيري از اعتياد است، دارا نباشند. از مهمترين اين موارد، آماده نبودن اجتماع محلي براي همکاري در اقدام است. اين موضوع هم از نقطه نظر سطح مشارکت و هم از نظر آمادگي مطرح است (وطن پرست و همکاران، در دست چاپ). هرقدر ميزان مشارکت محله بالاتر باشد، موفقيت برنامه بيشتر است. اما اين مشارکت در خصوص برنامههاي پيشگيري از اعتياد بستگي به ميزان آمادگي محله دارد (محضري، 1385).
برخي چالش هاي مربوط به محله عبارتند از: محله به شدت آسيب ديده است و امکان اقدام براي چيزي فراتر از نيازهاي روزمره وجود ندارد، محله از اقوام يا گروههاي متفاوت و درگير با يکديگر (يا حداقل بدون ارتباط) تشکيل شده است که اتحاد آنها غيرممکن است، محله تحت تسلط فروشندگان مواد يا معتادان است و برنامه پيشگيري از اعتياد در آن بي معناست، شرايط فرهنگي به گونهاي است که درکي از مفاهيم مسئوليت اجتماعي، تغيير اجتماعي، مشارکت و امثال آن وجود ندارد، برنامههاي قبلي متمرکز بر محله، شرايطي را ايجاد کرده اند که اعتماد به اين نوع برنامهها از بين رفته است و... (گريگسون، 2010؛ بنياد سلامت سينسيناتي بزرگ، 2010).
- زمينههای مديريتی اجرايی برنامههای محله محور
در اين قسمت به چالش هاي مهم برنامههاي اجتماع محور که مربوط به زمينههاي مديريت برنامه در محله است، پرداخته ميشود.
فرآيند طراحی و اجرای برنامههای مشارکتی در محله
برنامههاي اجتماع محور رويکردهاي توانمندساز دارند. محلهها و ساکنان توانمند شده قادرند عوامل خطر سوق دهنده به سمت اعتياد را بشناسند و با آن مقابله کنند. يک اجتماع توانمند شامل اين ويژگي ها هستند: فرصتهاي اقتصادي، راهبردهايي براي توسعه کسب و کار، توسعه پايدار اجتماع محلي، انديشههايي براي اجراي برنامههاي جامع راهبردي و ايجاد ظرفيت محلي، همکاري مبتني بر اجتماع، عقايد و فرصتهايي براي تسهيل مشارکت محلي، وجود چشم انداز راهبردي براي تغيير، ايجاد و مديريت يک برنامه راهبردي در اجتماع (بانک جهاني؛ به نقل از احترامي، 1384).
در برنامههاي محلي پيشگيري از اعتياد، کار اجتماعي نه به صورت محض بر تغيير افراد متکي است (مثلاً آموزش خانه به خانه خطرات ناشي از مصرف مواد و يا حتي مهارت هاي مديريت مالي يا افزايش تحصيلات) و نه تغييرات خدمات اجتماعي (مثلاً ايجاد مراکز درماني يا دستگيري معتادان). آنچه بايد اتفاق بيافتد برنامه ريزي مشارکتي براي بهبود شرايط فرد در اجتماع و اجتماع براي فرد است. چنانچه خدمات به افزايش ظرفيت افراد براي بازتوليد قدرت (به معناي توان مداخله در شرايط زندگي) منجر شود، اقتدارافزايي صورت گرفته است و اگر منجر به کاهش توانايي مواجهه با مشکل و حل مسئله و شناسايي و به کارگيري ظرفيت هاي وي شود (کمک مستقيم مالي)، اقتدارزدايي صورت گرفته است.
بخش ديگري از اقدامات محلي، تعيين وضعيت محلي و عوامل خطر و محافظ است.
چند مورد از مهمترين چالش هاي برنامههاي متمرکز بر محله در بخش فرآيند آشکار ميشوند كه عبارتند از: بيتوجهي به ارزشيابي و اصلاح پروژهها، برنامهها و سياست هاي محلي، بي توجهي به مستندسازي و گزارش دهي، بي توجهي به ساختار سازماني محلي، اولويت اهداف پروژه بر تقويت مشارکت، اولويت افزايش منابع و حمايت مادي بر مشارکت در تصميمگيري و بي توجهي به نقش اساسي رهبري محلي.
چالش هاي مربوط به تأمين منابع عبارتند از: نداشتن برنامه روزآمد براي تأمين منابع مالي، تجهيزاتي و نيروي انساني داوطلب، نداشتن برنامه ثبت ورود و خروج و هزينهها يا محرمانه نگهداشتن آنها، برنامه ريزي بر اساس منابعي که دسترسي به آنها محتمل و نه قطعي است، اجرا نکردن پژوهش هاي هزينه/ اثربخشي و هزينه/ فايده در تنظيم برنامه ها، خرج کردن منابع در جهت منافع رهبران محلي به جاي منافع محلي، خرج کردن منابع در جهت بازتوليد پول، خارج از پروژههاي مورد تأييد ذي نفعان و...
راه گرفتار نشدن در اين چرخه مهلک، قاعده «مشارکت توانمندساز» است. انحراف از اين اصل مهمترين مشکل شبکههاي غيردولتي است. در برخي موارد اين امکان وجود دارد که قدرت شبکهها دولت را تحريک کند تا با مداخلههاي ظريف قانوني يا بروکراتيک و يا حتي غيراخلاقي به جهت دهي فرآيندها و اقدامات شبکه بپردازد. فرآيندهاي مردم سالار تعيين رهبري، شفافيت و چرخش اطلاعات، مستندسازي و گزارش دهي مستمر و امکان نقد تنيده شده در سازمان هاي اجتماع محور و شبکه ها، راه پيشنهادي فائق آمدن بر مشکل است (محقق معين، 1383).
دسته ديگري از چالش هاي برنامههاي محله محور، مربوط به پايداري است. چالش هاي مربوط به اين مرحله عبارتند از: تکراري شدن و مشتري نداشتن پروژهها، روزآمد نبودن تحليل وضعيت و ناآگاهي از اقدامات موردنياز، تحليل نادرست از منابع و صرف آنها براي پروژههاي تکراري، اصرار ارسال کنندگان بودجه براي اجراي پروژههاي تکراري، نداشتن ارزشيابي و يا عدم کاربرد آن در اصلاح برنامهها، بيتوجهي به شاخصهاي چرخه تعلق محلي و...
بها ندادن به ساختار و برنامههاي حفظ ارتباطات اعضاء و تأمين منابع نيز به واسطه نداشتن پروژه در حال انجام، از خطاهاي ديگر مرتبط با موارد بالاست که به فرآيند تعلق آسيب جدي وارد ميکند (احترامي، 1383).
بحث و نتيجهگيری
اعتياد به عنوان يک مشکل اجتماعي- ملي مطرح است که از نظر مردم، حکومت و قوانين بالادستي بايد براي کاهش آن برنامه ريزي کرد. در مطالعات صورت گرفته و تجربيات اجرايي در سراسر جهان، اقدامات محله محور (متمرکز بر محله) به عنوان يک شيوه اجرايي با تهديدها و فرصتهاي خاص خود مطرح است. براي تحليل برنامههاي محله محور پيشگيري از اعتياد ميتوان چهار دسته اصلي را تعيين کرد: 1) زمينههاي حاکميتي و عمومي؛ 2) زمينههاي محله اي؛ 3) زمينههاي مديريتي و 4) ويژگي هاي مربوط به برنامههاي پيشگيري از اعتياد.
1) زمينههاي حاکميتي و عمومي: اين گروه موضوعاتي نظير قوانين و مقررات مرتبط با اقدامات اجتماعي، سياست هاي تأمين منابع، ديدگاه ها نسبت به توانمندسازي، سياست ها و مباني مربوط به سلامت و رفاه از جمله تمرکززدايي و نيز باورها و ارزش هاي عمومي، همچنين مؤلفههايي نظير ميزان سرمايه اجتماعي، پذيرش تفاوت و عمق مشارکت را شامل ميشود. تهديدهاي برنامههاي محله محور در اين دسته شامل مواردي نظير تمرکزگرايي، کارشناس محوري تصميم گيري، دشواري اقدامات محلي و بروکراسي، کمبود شبکهها و اعتماد بين افراد و نهادها، عدم اعتقاد به آزادي انتخاب در قالب قوانين و اخلاق عمومي و عدم استقبال از مسؤليت اجتماعي است (رفيعي، 1385).
2) زمينههاي محلهاي: موضوعاتي نظير شرايط مالي و ترکيب جمعيتي در محله، سطح اقتصادي- اجتماعي و وضعيت فرهنگي آن، شبکههاي اجتماعي و نحوه توزيع قدرت در محله و گسترش اعتياد را شامل ميشود. اين موارد ميتوانند شيوه اجرا شدن برنامههاي پيشگيري از اعتياد در محله را تعيين کنند. مفهوم مراحل فردي يا گروهي تغيير اجتماعي بايستي با توجه به اين زمينهها تعديل شده و موضوع و سرعت تغيير به صورت مناسب طراحي شود.
3) زمينههاي مديريتي: مواردي که به نحوه طراحي و اجراي برنامههاي محله محور مربوط ميشود، در اين حيطه قرار ميگيرد. انتخاب محله، فرآيند تسهيل گري، ايجاد چرخه تعلق، برنامه ريزي پروژههاي اجرايي و اصلاح آنها جزء دغدغههاي اين بخش است. به کار نگرفتن روش هاي توانمندساز و سطوح پايين مشارکت و همچنين ارائه نسخه واحد و بي توجهي به رهبري و سازمان محلي از نقاط ضعف اجرايی برنامههاي مبتني بر محله از نظر مديريت محلي است.
4) ويژگيهاي مربوط به برنامههاي پيشگيري از اعتياد: در اينجا از عوامل خطر و محافظ پيشگيري از اعتياد در محلهها و اجزاي محله (مثل مدرسه يا محيط کار) نام برده شده است. شناسايي اين عوامل يا افزودن به فهرست آنها در محله از اقدامات اصلي است. بيتوجهي به شواهد علمي و تجارب ملي (و محلي) در برنامه ريزي پيشگيري از اعتياد، جزء عوامل اصلي شکست برنامههاي محله محور است. از سوي ديگر، ديرآيند بودن اثرات نهايي برنامههاي پيشگيرانه، عاملي براي سوءظن به آنها است. نکته ديگر مربوط به پيشگيري از اعتياد در محلهها اين است که اقدامات پيشگيرانه بايستي به صورت مستقيم با اعتياد مرتبط باشند. اين اشکال بزرگ ميتواند خود را در برنامههاي محلهاي نيز نشان دهد. مشارکت جويان در بسياري از مواقع زمينههاي عمومي و تبليغاتي مشکل را با ديدگاههاي تقليل گرا و غيرسيستميک (منحصراً در معتاد يا عوامل خانوادگي يا اجتماعي) ميبينند که در حقيقت خطاي نظري است و منجر به خطاي راهبردي در برنامه ريزي ميشود. اين ديدگاه هاي تقليل گرا ميتواند مکانيسم دفاعي براي کاهش احساس گناه در نقش خود در اعتياد محله باشد. اين ديدگاه از تهديدهاي مهم پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي، به ويژه اعتياد است. مورد ديگر برچسب داشتن موضوع اعتياد است که در مواقعي مقاومت محلهاي براي ورود برنامههاي پيشگيري از اعتياد را ايجاد ميکند. عبور از اين مشکل از طريق ورود به محله با موضوعات بدون برچسب مثل ارتقاي سلامت است (رفيعي، 1385).
در اين مقاله به صورت گسترده به اين نقاط ضعف و تهديد پرداخته نشده و عمدتاً دستهبندي و شناسايي آنها به صورت اجمالي مدنظر بوده است. اما ميتوان گفت ردپاي كل چهار دسته کلي ذکر شده در برنامههاي پيشگيري از اعتياد اجرا شده در محلههاي کشور ما قابل مشاهده است. در مطالعهاي که در سال 1386 انجام شد، اين تهديدها و نقاط ضعف مورد بررسي قرار گرفت و مهمترين نقاط ضعف مربوط به تسهيل گران و کارشناسان مشخص شد (احترامي، باغستاني و خراساني، 1386). به عنوان نکته پاياني ميتوان گفت كه امروزه دانش و مهارت کافي براي عبور از اين تهديدها و فائق آمدن بر نقاط ضعف وجود دارد، اما اين امر نيازمند افزايش دانش و مهارت کارگزاران و سياستگذاران و تعهد به شواهد علمي و بومي براي اولويت بندي برنامههاي پيشگيري از اعتياد است.
پيشنهادهای کاربردی
- اصلاح جهت گيري رسانهها به سوي پذيرش تأثير مداخله در عوامل خطر و محافظ فردي و اجتماعي در پيشگيري از اعتياد؛
- آگاه سازي عمومي در خصوص برهم کنشي عوامل فردي و اجتماعي در پيدايش و بهبود مشکلات اجتماعي و نيز عدم تفکيک کامل اين عوامل در مشکلات خاص؛
- برنامهريزي براي ارتقاي سطح مشارکت عمومي در قوانين، مقررات، رويهها و آيين نامهها؛
- تفکيک مداخله سازمان هاي غيردولتي پيشگيري از اعتياد از سازمان هاي غيردولتي درمان و کاهش آسيب مگر در موارد خاص و براي گروه خاص؛
- کاهش تمرکز بر اجراي برنامههاي پيشگيري از اعتياد محله محور در محلههاي داراي خطر بالا و توزيع يکنواخت منابع مالي و انساني بين محلههاي با خطرات مختلف؛
- مستندسازي و گزارش عمومي و دقيق هزينهکرد بودجههاي دولتي پيشگيري از اعتياد؛
- تسهيل تشکيل سازمانهاي اجتماع محور از طريق اصلاح فرآيند صدور مجوز؛
- تک دوزي و برازنده سازي برنامههاي پيشگيري از اعتياد محله محور؛
- برنامه ريزي جهت ايجاد رشتههاي دانشگاهي از گروه هاي مختلف براي تسهيل گري و کارگزاري محل؛
- تمرکز بر فرآيند توانمندسازي محله اي؛
- تسهيل تشکيل بيمههاي خرد اجتماع محور؛
- ممانعت از ايجاد روابط سلسله مراتبي غيرمشارکتي( نقدناپذير) در شبکههاي اجتماع محور و محله محور؛
- طرف مشورت قرار گرفتن سازمانهاي اجتماع محور، در کنار کارشناسان و سازمان هاي غيردولتي براي تصميم گيريهاي کلان؛
- کاربرد راهبرد سازمان يادگيرنده و مديريت دانش در دستگاه هاي دولتي، غيردولتي و محلي پيشگيري از اعتياد؛
- انتشار کتاب سالانه تجارب موفق و ناموفق محلي و
- توجه به طيف پيشگيري در برنامه ريزيهاي متمرکز بر محله
پيشنهادهای پژوهشی
- ايجاد نظام رصد عوامل خطر و محافظ اعتياد و ساير آسيب هاي اجتماعي؛
- بررسي اثربخشي، کارايي و هزينه- اثربخشي برنامههاي پيشگيري از اعتياد با تمرکز بر محله با رهيافت هاي مشارکتي و رهيافت هاي متمرکز؛
- بررسي تأثير برنامههاي اجتماع محور پيشگيري از اعتياد در ساير مؤلفههاي سلامت و رفاه و کيفيت زندگي؛
- شناسايي اثرات محيطي بر نتايج برنامههاي پيشگيري از اعتياد محله محور؛
- شناسايي بهترين و بدترين تجارب ملي و بين المللي؛
- شناسايي همبستگي هاي موفقيت برنامهها با ويژگيهاي فرهنگي و بومي؛
- امکان سنجي کاربرد سيستمهاي نرم در طراحي برنامههاي محله محور؛
- بررسي اقدامات مؤثر در افزايش کارايي ائتلافها و شبکههاي اقدامات محله اي؛
- بررسي نيازهاي آموزشي تسهيل گران، کارگزاران محلي و اعضاي سازمانهاي اجتماع محور محلهاي؛
- بررسي موانع و تسهيلات حاکميتي اجراي برنامههاي محله محور؛
- بررسي موانع و تسهيلات فرهنگ (عمومي) اجراي برنامههاي محله محور و
- ارزيابي اقتصادي برنامههاي پيشگيري از اعتياد با تمرکز بر محله.
منابع
احترامي، مهرداد. (1383). سازمان اجتماعي پايدار در مقياس محله اي. مقالات همايش توسعه محلي چشم انداز توسعه پايدار شهر تهران.
احترامي، مهرداد. (1384). اجتماع مقتدر. دفتر پيشگيري و امور اعتياد سازمان بهزيستي کشور.
احترامي، مهرداد، باغستاني، احمدرضا و حقايق خراساني، بتول. (1386). بررسي تحليلي نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهديدها در برنامه پيشگيري اجتماع محور از اعتياد در محلههاي شهري و روستايي كشور در سالهاي 1382-1384. گزارش پژوهش در ستاد مبارزه با مواد مخدر در مجموعه فرهنگي شقايق.
احترامي، مهرداد. (1390). نقش بخشهاي مختلف اجتماع در پيشگيري از اعتياد. مجموعه سخنرانيهاي مرکز آموزشي ستاد مبارزه با مواد مخدر در مجموعه فرهنگي شقايق.
احترامي، مهرداد. (1392). عوامل خطر و محافظ در محله ها، سرفصل و محتواي آموزشي پيشگيري اوليه از اعتياد. ستاد مبارزه با مواد مخدر و معاونت دانشجويي و فرهنگي مرکز مشاوره دانشجويي دانشگاه تهران.
آزبورن، د. (1993). بازآفريني دولت. ترجمه اميني فضل الله. (1384). تهران: انتشارات سمت.
رفيعي، حسن. (1385). الفباي برنامههاي اجتماع محور. سخنراني معاونت امور فرهنگي و پيشگيري سازمان بهزيستي کشور.
ستاد مبارزه با مواد مخدر. (1390). سند جامع پيشگيري اوليه از اعتياد. به نقل از سايتhttp://www.dchq.ir .
سن، آمارتيا. (1385). توسعه يعني آزادي، ترجمه نوري ناييني، م. س. تهران: انتشارات سمت.
فرهنگ فر، ف.، و محمدي خمسي، الف. (1386). چيستي محلههاي شهري. به نقل از سايت http://farhangfar.blogfa.com.
گزارش سازمان بهزيستي کشور. (1382). دفتر پيشگيري و امور اعتياد.
محضري، کامبيز. (1385). بسيج اجتماعي در پيشگيري از اعتياد اجتماع محور. سخنراني مرکز اجتماع درمان مدار هجرت.
محقق معين، محمدحسن. (1383). ارزشيابي توانمندساز. سخنراني مرکز اجتماع درمان مدار هجرت.
نارنجيها، هومن. (1386). ارزيابي سريع وضعيت سوءمصرف مواد در ايران (طرح پژوهشي). دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي.
ناصحي، عباسعلي. (1392). تحليل روند اعتياد در طي دو دهه اخير. به نقل از سايت http://www.dchq.ir.
- Adams, D. (2008). Community empowerment in practice: Lessons from communities first-retrieved. http:www. jrf.org.uk
- Belgian Technical Cooperation. (2014). Democratic governance the key to development. http://btcctb.org
- Bletz J.C.F. (2002). Development policy and good governance, summary of the 58th report. http://www.wrr.nl/en/fileadmin.
- Doglous, D. (2009). Community based practice guideline .Retrieved practical action southern Africa. Practicalation.org/docs.
- Gregson, R. (2010). Building healthy communities: A community empowerment approach retrived community development foundation. http://cdf.org.uk
- The Newcastle Partnership. (2009). A community empowerment framework for Newcastle. www.cvsnewcastle.org.uk.
- UNODC. (2010). Recent statistics and trend analysis of illicit drug markets. http://www.unodc.org
نویسندگان:
مهرداد احترامی، روانپزشک و عضو گروه تدوین منابع آموزشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد
ابوالفضل وطن پرست، پزشک و تسهیل گر و مدرس برنامه های اجتماع محور